امروز واسم یه آگهی استخدام فرستاد که مال اصفهان بود، یه لحظه اون خوابم یاد اومد، با خودم گفتم یعنی تعبیر شد؟ یعنی بقیهش هم اتفاق میفته؟ تو همین فکر و خیالها بودم که دید ادامهی استخدامی رو که رشتهی من رو نمیخوان.
برچسب : نویسنده : 6mytirdmind3 بازدید : 9
وقتی دارم حرف میزنم و طرف مقابل بی عکس العمل میمونه، در حد دیدن و خوندن و یه کلمه جواب دادن یا ندادن دیگه میلم رو از دست میدم برای حرف زدن باهاش. این روزها ذهنم حسابی مشغوله و لازم داشتم حرف زدن رو ولی خب شروع هر مکالمهای پایینی مثل همونی که گفتم داره و یادم میاد که باید مثل بقیه موارد رهاش کنم. چیزی که عمری عادت کردم، سکوت.
برچسب : نویسنده : 6mytirdmind3 بازدید : 13
برچسب : نویسنده : 6mytirdmind3 بازدید : 11
برچسب : نویسنده : 6mytirdmind3 بازدید : 11
تا سال قبل هر ماه رمضون منتظر بودم، منتظر چیزی شبیه معجزه، منتظر اتفاق خوب، یه هیجان مثبت. تا سال قبل اما نمیدونم یهو چی شد که پارسال این حس نبود. این انتظار نبود و رنگ باخته بود. امسال هم. انگار همه چی معمولی بود. معمولی تر از پارسال.
عید فطر هم مبارک
برچسب : نویسنده : 6mytirdmind3 بازدید : 12
این روزها که میگذرد نگرانم، نگران از آن جهت که نمیدانم، همهی آیندهی جلوی روی من مبهم است، ابهام همیشه برایم ترس داشته. خود را به در بیخیالی میزنم اما خب با کوچکترین بهانهای بهم مبریزد. آدمی زاد است دیگر دلگرمی میخواهد. میدانی همیشه سخت بود برایم پذیرفتن. این روزها تنهایم، تنهاتر از همیشه.
برچسب : نویسنده : 6mytirdmind3 بازدید : 12
دوباره وقتی در خیابان قدم میزنم تو را میبینم، میبنی چه دلتنگم و نیستی؟ این روزها غمگینم. این روزها دلم بودن میخواد برای دلگرمی.
واقعیت این است که دلتنگت نیستم. فقط جای خالی وجود دارد. دلم آدم جدید میخواهد. دیگر نمیخواهم برای فرار از این وضعیت به خیال تو چنگ بندازم.
برچسب : نویسنده : 6mytirdmind3 بازدید : 12